خانه / مطالب آموزشی / اختلالات / اختلال خوردن

اختلال خوردن

اختلالات خوردن شامل اختلالاتی در نحوه غذا خوردن و ادراک افراد از بدن و وزنشان است که با عادات غذایی ناسالم، وسواس گونه و یا بی نظم مشخص می شود. اختلالات خوردن علاوه بر علائم رفتاری، با علائم عاطفی و جسمی نیز همراه است و می تواند به روش های بسیار متفاوتی ظاهر شود. در برخی موارد، این نشانگان، مانند کاهش چشمگیر وزن و یا امتناع از غذا خوردن می توانند آشکار و قابل رویت باشند، اما در موارد دیگر، آنها می توانند به شکلی نامحسوس مانند ایجاد روتین های سفت و سخت در مورد وعده های غذایی باشند؛ به عنوان مثال فرد فقط نوع خاصی و یا در زمان های خاصی غذا می خورد و یا اینکه به شکلی وسواس گونه، شروع به ورزش کردن می کند. در برخی دیگر از افراد نیز، نشانه‌های این اختلال می‌تواند پنهان باشد، مثلا افراد مبتلا به پرخوری عصبی، ممکن است بعد از خوردن غذا، بلافاصله به دستشویی بروند و یا اینکه افراد مبتلا به اختلال پرخوری سعی می کنند در خلوت غذا بخورند. علاوه بر این، اختلالات خوردن، بر روی سلامت روان افراد نیز تاثیر گذارند ، به طور مثال این مبتلایان ممکن است گوشه‌گیرتر شوند، از افراد یا فعالیت‌هایی که قبلاً از آنها لذت می‌بردند اجتناب کنند و یا با نوسانات خلقی و اضطراب دست و پنجه نرم کنند. بنابراین تشخیص زودهنگام اختلال خوردن می تواند کمک کننده باشد.

اختلالات خوردن در فرهنگ‌های مرفه بیشتر از فرهنگ‌های غیر مرفه رخ می‌دهد، اما این اختلالات تنها مختص افراد مرفه نیست و در هر سطح اقتصادی و اجتماعی ممکن است روی دهد. تعداد زیادی از مبتلایان، زنان در سنین نوجوانی و بیست سالگی هستند، اما هر کسی ، با هر سن و جنسیتی  ممکن است به اختلال خوردن مبتلا شود. اختلالات خوردن اغلب شایع است و افراد مبتلا را مجبور می‌کند تا روی خوردن (یا نخوردن) تمرکز کنند .

بی اشتهایی

بی اشتهایی عصبی یک اختلال خوردن است که با وسواس شدید در مورد کاهش وزن یا ورزش مفرط مشخص می شود. این بیماری به ویژه در میان زنان جوان تا میانسال و به طور فزاینده ای در میان مردان جوان شایع است، اما می تواند هر فردی را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد.

این بیماری که با احساس تحریف تصویری که فرد از بدن خود دارد مرتبط است و ارتباط نزدیکی نیز با کمال گرایی و افسردگی دارد. شایع ترین نشانه های رفتاری بی اشتهایی عصبی، شامل رژیم های غذایی افراطی، تشریفات غذایی وسواس گونه و رفتارهای مخفیانه و ضد اجتماعی است.

بی اشتهایی در برابر درمان بسیار مقاوم است و وقتی با اضطراب و افسردگی همراه می شود پیش آگهی را بدتر می کند. درمان ممکن است شامل درمان شناختی رفتاری، دارو، آموزش و مدیریت تغذیه، و درمان‌های مبتنی بر خانواده باشد که همگی ممکن است در مراکز تخصصی اختلالات خوردن انجام شوند.

اگر شرایط بیمار به گونه ای باشد که برای زندگی، تهدید کننده شود، تنها راه درمان ممکن است بستری شدن در بیمارستان، همراه با تغذیه اجباری باشد.

بولیمیا یا پرخوری عصبی

پرخوری عصبی یک اختلال خوردن است که با چرخه های مکرر پرخوری و استفاده از مقادیر زیادی غذا و به دنبال آن پاکسازی و خارج کردن غذا مشخص می شود. پاکسازی معمولاً به واسطه استفراغ های ارادی انجام می‌شود، اما گاهی اوقات ممکن است شامل استفاده از ملین‌ها، دیورتیک‌ها یا رفتارهای جبران‌کننده غیرپاکسازی مانند روزه گرفتن یا ورزش بیش از حد باشد.

این اختلال معمولاً در دوران نوجوانی شروع می شود، اما می تواند زودتر یا دیرتر نیز ایجاد شود. صرف نظر از سن، تشخیص آن می تواند دشوار باشد زیرا مبتلایان به پرخوری عصبی اغلب در مورد عادات غذایی و پاکسازی خود، پنهان کاری می کنند. اگرچه بسیاری از افراد مبتلا به بولیمیا اضافه وزن دارند، اما معمولاً ترس شدیدی از افزایش وزن دارند و اغلب از اضطراب، افسردگی و اعتماد به نفس ضعیف رنج می برند.

نشانه‌های پرخوری عصبی شامل رفتارهای غذایی غیرعادی، نوسانات مداوم وزن، استفاده مکرر از حمام و اجتناب از رویدادهای اجتماعی است. درمان معمولاً شامل اشکال شناختی-رفتاری یا سایر اشکال روان درمانی، داروهای ضد افسردگی و مشاوره تغذیه است.

اختلال پرخوری

اختلال پرخوری با دوره های مکرر پرخوری افراطی که با رفتار جبرانی همراه نیست، مشخص می شود. در نتیجه، مبتلایان به این اختلال اغلب اضافه وزن دارند و یا چاق هستند.

افراد مبتلا به این اختلال تمایل دارند خیلی سریعتر از حد معمول غذا بخورند و تا زمانی که احساس سیری ناخوشایندی نکنند، دست از خوردن، نمی کشند. آنها ممکن است حتی زمانی که گرسنه نیستند نیز، مقدار زیادی غذا مصرف کنند. آنها اغلب به دلیل شرم یا خجالت از رفتارهای غذایی خود، در خفا غذا می خورند.

بسیاری از مردم، در برخی مواقع پرخوری را تجربه می کنند. بنابراین، برای اینکه این رفتارها به عنوان یک اختلال در نظر گرفته شوند، باید حداقل دو روز در هفته به مدت شش ماه یا بیشتر رخ دهند.

ارتورکسیا 

ارتورکسیا یک اختلال خوردن است که با وسواس در تغذیه سالم، مشخص می شود. افراد مبتلا به ارتورکسیا بر خلوص غذا و مواد موجود در غذایی که تهیه و مصرف می‌کنند، مشغله ذهنی دارند، شاید گروه‌های غذایی خاصی مثل کربوهیدرات ها را حذف کنند یا از یک رژیم غذایی سخت پیروی کنند.

اختلال هرزه خواری

پیکا یا اختلال هرزه خواری، وضعیتی است که با خوردن مکرر یک یا چند ماده غیر مغذی و غیرغذایی مانند کاغذ، صابون یا مو مشخص می شود. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً نسبت به غذا بیزاری ندارند.

علل اختلال خوردن

هیچ دلیل واحدی برای اختلال خوردن وجود ندارد. هنوز درک نشده است که چرا رفتارهای ظاهراً ارادی مرتبط با غذا خوردن، برای برخی افراد به اختلال تبدیل می شود اما برای برخی دیگر نه.عوامل بیولوژیکی، فشارهای اجتماعی و بین فردی و سابقه خانوادگی از جمله عوامل مرتبط با اختلالات خوردن هستند. عوامل فرهنگی و ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی و وسواس نیز نقش زیادی در نگرانی های مرتبط با تصویر بدن دارند که اغلب با افسردگی یا اضطراب همراه هستند.

اختلالات خوردن معمولاً بدون توجه شروع می شود، مثلا فرد ممکن است در ابتدا کمی بیشتر یا کمی کمتر از حد معمول غذا بخورد و سپس میل به غذا خوردن بیشتر یا کمتر، به طور فزاینده ای قانع کننده به نظر می رسد. در نتیجه این رفتارها تا جایی ادامه می یابد که به بخشی از رفتارهای روزمره فرد تبدیل شود. علل زیست شناسی نیز در پیدایش این اختلال نقش دارد. کنترل اشتها و تنظیم مصرف غذا، امری بسیار پیچیده است که توسط مغز و هورمون ها انجام می شود که سیگنال گرسنگی و سیری را پردازش و ارائه می کنند. همچنین شواهد نشان می دهد که اختلالات خوردن ریشه ژنتیکی نیز دارد. بر اساس پژوهش ها، تصور می‌شود که فرهنگ نیز نقش مهمی در ایجاد این اختلال ایفا می‌کند، چرا که مردم – به ویژه زنان – با قرارگرفتن تحت فشاری که جامعه وارد می کند سعی می کنند تا با ایده‌آل های زیبایی که عمدتاً با وزن تعریف می‌شود، مطابقت داشته باشند. شرایط دیگر نیز در این امر مؤثر است. این شرایط می تواند توسط استرس، مشکلات اجتماعی، تنهایی، افسردگی، ضربه روحی یا خود رژیم غذایی ایجاد شود.

اختلالات خوردن چگونه درمان می شود؟

درمان این اختلال پیچیده است؛ چرا که ممکن است مشکلات پزشکی نیز ایجاد شود و یا حتی زندگی فرد را تهدید کنند که در این صورت بستری شدن در بیمارستان و تغذیه اجباری، ضرورت پیدا کند.افراد مبتلا به اختلالات خوردن اغلب تحت درمان سرپایی قرار می گیرند، اما موارد شدید ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان یا درمان در یک مرکز بستری داشته باشند. بهبودی از یک اختلال خوردن می تواند یک راه طولانی و پر پیچ و خم باشد. و پس از بهبودی، افراد باید به مشاهده و سازگاری خود ادامه دهند تا از بازگشت و عود بیماری جلوگیری کنند. درمان می تواند مهارت های لازم را برای پیشگیری از عود فراهم کند.

به طور مشخص، بهبودی به این معنی است که فرد، دیگر معیارهای تشخیصی برای اختلال خوردن را ندارد، که هم از نظر جسمی و هم از نظر عاطفی بهبود یافته است.

گردآورنده: معصومه مدانلو (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)

مطلب پیشنهادی

ارج گذاشتن به تلاش ها و پیشرفت ها

ارج گذاشتن به موفقیت نوجوان ها کار دشواری نیست.اما باید توجه داشت که موفقیت همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *