مرکز مشاوره مهر مرکز مشاوره در شهر بابل
شاید این مطالب برایتان مفید باشد
پژوهشگران،در پی سال ها پژوهش،شماری از راه بردهای نظم بخشی هیجان را شناسایی کرده اند که کمک نمی کنند تا حالت های خلقی منفی(مانند غمگینی)را بهبود بخشیم.یکی از آنها اجتنباب موقعیتی نام دارد.مقصود از اجتناب موقعیتی آن است که فرد تلاش می کند از موقعیت هایی که احساسات ناخواسته و ناخوشایند را به همراه دارند،اجتناب کند.اجتناب جسمی رفتار بارزی ست که با ترس همراه است ؛اما افراد برای اجتناب از موقعیت های غمگین ساز،ممکن است دست به دوری گزینی،عزلت گزینی،و اهمال کاری نیز بزنند.برای مثال ممکن است از تعامل با همکار سرزنش گری که غر غرهایش خلق شما را پایین می آورد اجتناب کنید،یا طرف قبض هایتان نروید چون از وضعیت مالی خود نا امید می شوید.هر چند مشاهده دیگران و شرکت در فعالیت های گوناگون سرانجام ممکن است سبب شود که احساس بهتری پیدا کنید،ممکن است گزینه اجتناب را نیز انتخاب کنید چون همه چیز به نظر شما زمان بر می آید و همت مضاعف می طلبد
این رفتار منجر می شود که برای مقابله با مسائل،پیگیری هدف ها،یا تعامل با دیگران،هرگز قدم از قدم برندارید.جون در طی روزهای تیره و تارش اغلب اوقات در رختخواب می ماند.تاد در روزهایی که احساس افسردگی می کرد،سر کلاس هایش حاضر نمی شد.برای هر دوی آنان چنین به نظر می رسید که اجتناب پاسخ جذب کننده تری ست؛چون تلاش کمتری می طلبید.با این حال هم جون هم تاد در دراز مدت احساس افسردگی بیشتری کردند.علت مطلب اخیر آن بود که اجتناب،مسائل آنان را بیشتر کرده و کیفیت زندگیشان را پایین آورده بود
اجتناب هنگامی که به عادت تبدیل می شود،فرد را از مقابله با شرایط غمگین ساز باز می دارد
تحلیل بیش از حد یا زیاد فکر کردن،یکی دیگر از راه بردهای ناکارآمد نظم بخشی هیجان است.اندیشناکی (نشخوار فکری)از شایع ترین اشکال تحلیل بیش از حد هستند.بسیاری از افراد،افکار و احساساتشان را خیلی ارزیابی می کنند تا دریابند که چرا احساس غمگینی شدیدی می کنند یا ذهنشان مشغول این مسائل می شود که نکند اتفاق بدی بیفتد و از این رو سعی میکنند راه هایی را برای اجتناب آن بیابند(یعنی نگرانی)دست آخر نشخوار فکری و نگرانی فقط خلق منفی را شدیدتر می کنند.این دو سبک تفکر احتمالا با فعال سازی مناطق هیپوکامپ/بادامه و بیش فعال سازی مناطق معینی از قشر پیش دبستانی ارتباط دارند.
هر چند اغلب افراد می دانند که نشخوار فکری و نگرانی دردسر سازاند و نه کارساز،تصور می کنند که این فرآیند های فکری،خود آیند اند و کنترل چندانی بر آنها ندارند.سارا آنجه را همسرش درباره رابطه پنهان خود گفته بود،ساعت ها در ذهن مرور می کرد و به دلایل احتمالی این سوال فکر میکرد که چرا به وی خیانت کرده و چه کرده که سبب شده است پیمان شکنی کند.تمام این فکرها او را به جایی نرساند؛یعنی،نه تنها بینش جدیدی نسبت به آنها ایجاد نکرد،بلکه فقط سبب بیشتر شدن احساس افسردگی و طردشدگی کند.