ویژگی ازدواج موفق

حتما شما هم شنیده اید که می گویند ازدواج یك ریسك است، هر چقدر هم قبل از ازدواج، محتاط باشید و همه جوانب را بسنجید باز هم معلوم نیست نتیجه آن ازدواج موفقی باشد. اما روانشناسان و مشاوران خانواده این نظریه را تایید نمی کنند و معیارهای یك ازدواج موفق را پلی برای داشتن یك زندگی موفق می دانند. ازدواج موفق به یك انتخاب صحیح و با تدبیر برمی گردد. ازدواج موفق اتفاقی نیست، باید برای خوشبختی برنامه بریزید و در مسیر این برنامه حرکت کنید. اگر قرار است یك زندگی ایده آل داشته باشید، نمی توانید به حداقل ها قانع شوید. شما باید برای بدست آوردن عشق بیشتر، سلامت بیشتر، تعهد و ایمان بیشتر و شادی بیشتر تلاش کنید.

مهمترین نکته برای داشتن یك ازدواج موفق این است که شناخت مقدم بر عشق باشد. به عبارت دیگر، یك انتخاب درست بر مبنای شناخت شکل می گیرد و بعد از شناخت طرف مقابل، عشق به وجود می آید.

متاسفانه این روزها دخترها و پسرها اول عشق را تجربه می کنند و بر پایه آن می خواهند به شناخت برسند و این در حالی است که این عشق ظاهری چشم آنها را روی حقایق و عیب های طرف مقابل می بندد و در مدت کوتاهی پس از آغاز زندگی مشترکشان به این نتیجه می رسند که عشق برای خوشبخت شدن کافی نیست و ادامه زندگی برایشان غیرممکن است. البته اینطور نیست که مشکلات پیش آمده قبل از ازدواج و در دوران دوستی و نامزدی وجود نداشته، بلکه دوست داشتن های بدون شناخت و دلبستگی های احساسی مانع شده تا طرفین واقع بین باشند و عیب های طرف مقابل خود را ببینند و اگر هم دیده اند از آن چشم پوشی کرده اند به امید این که بعد ازدواج بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

پیش شرط هایی لازم برای رسیدن به شناخت قبل از ازدواج

مهمترین قدم، رسیدن به خودآگاهی و طی کردن مراحل خودشناسی است. فرد باید قبل از هر انتخابی، نقاط ضعف و قوت خود را به طور کامل بشناسد، هدف و ارزش های زندگی اش را مشخص کند و با شناسایی ملاک های یك انتخاب موفق دست به انتخابی شایسته بزند. روانشناسان معتقدند فردی می تواند انتخاب شود و دست به انتخاب بزند که مراحل پنجگانه بلوغ (رشد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و روانی ) را گذرانده باشد. البته نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که هیچ انسانی کامل نیست و باید فردی را انتخاب کنیم که تا حد ممکن به ایده آل های ما نزدیك باشد و هیچ صددرصدی وجود ندارد.

پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد که با ثبات ترین ازدواج ها آن هایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهت ها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است: ” با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین کننده ای دارد”، میزان بی ثباتی و طلاق در زوج های به هم شبیه، کمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است.

پس بخش دیگری از موفقیت در ازدواج به تشابه هویتی برمی گردد. زوج ها باید در ۴ مورد حیاتی با هم شباهت داشته باشند:

1- اولین تشابه زن و شوهر تشابه “نظام ارزشی” است. اگر برای زن، کسب ثروت و زندگی در رفاه ارزش اول باشد و برای شوهرش ادامه تحصیل و فعالیت علمی، می توان گفت که بین آنها در نظام ارزشی تشابه هویتی وجود ندارد. همچنین اگر ارزش غالب برای زن فعالیتهای مذهبی و برای مرد ارزش غالب کسب درآمد و ثروت بدون توجه به موازین دینی باشد، اینجا هم تشابه هویتی وجود ندارد.

2- دومین تشابه هویتی به تشابه “پایگاه اقتصادی” زن و شوهر برمی گردد. هرکس روش هزینه کردن خود را با توجه به پایگاه اقتصادی خود یاد گرفته و الگوی ذهنی او نیز در خرج کردن، الگوی خانوادگی است. بنابراین اگر دختری ثروتمند عاشق پسری فقیر یا در سطح متوسط، راضی به ازدواج شود این ازدواج به دلیل عدم تشابه هویت اقتصادی والدین آنها در معرض تهدید و بایکویت خانواده دختر و تلخ کامی ابتدای زندگی مشترک خواهد بود. تفاوت پایگاه اقتصادی اغلب زمینه اختلاف های خانوادگی را به وجود می آورد. شك و شبهه، نظر داشتن به پول خانواده همسر و نیز عدم امکان خرج کردن پا به پای خانواده همسر پولدار از مواردی است که معمولا به چشم می خورد.

3- سومین تشابه، “تشابه اجتماعی” است. مشابهت سطح تحصیلات زن و شوهر یکی از شاخص های تشابه هویت اجتماعی است. تفاوت زیاد در سطح تحصیلات همسران می تواند به عنوان زمینه ای برای بروز اختلافات بعدی مطرح باشد. در این زمینه نیز مردان دوست ندارند از نظر تحصیلات پایین تر از همسرانشان باشند. اغلب ازدواج دانشجویان با یکدیگر در این زمینه شانس موفقیت بیشتری را نشان می دهد. آمارهای غیررسمی حاکی از جدایی های بسیار اندک ازدواج های دانشجویی در مقایسه با ازدواج های دیگر جامعه است.

4- چهارمین شاخص تشابه هویتی را می توان در “تشابه فرهنگی” دانست. در هر شهر و روستایی آداب و رسوم و الگوهای پذیرفته شده ای وجود دارد که برای مردم آن منطقه ارزشمند است. معمولا ازدواج با همسری از شهر و دیار دیگر می تواند زمینه ساز اختلاف باشد. گاهی عدم درک فرهنگ طرف مقابل و نیز گاهی تصورات غلط برتری شهری بر روستایی یا برتری فرهنگ یك شهر بر شهر دیگر می تواند از عوامل زمینه ساز اختلاف زناشویی به شمار برود.

برای ازدواج باید با مطالعه و براساس معیارهای حقیقی، همسر را انتخاب کرد. قبل ازدواج حتماً با یك متخصص یا یك مشاور خِـبره در امور خانواده و برخوردار از اطلاعات امروزی مشاوره کنید.

این که می گویند “به هم عادت می کنید”، “علاقه بعداً پیدا می شود”در همه جا صحیح نیست. زمانی علاقه “بعداً” پیدا می شود که پایه و اساس ازدواج بر معیارهای عقلانی استوار شده باشد. در ازدواج، سازش دائمی و از خودگذشتگی فراوان لازم است، در صورتی که زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.

ادامه دارد…

گردآورنده: معصومه مدانلو (کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی)

مطلب پیشنهادی

ارج گذاشتن به تلاش ها و پیشرفت ها

ارج گذاشتن به موفقیت نوجوان ها کار دشواری نیست.اما باید توجه داشت که موفقیت همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *