بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال بیان نوشتاری به دلیل بی کفایتی و شکست در کار تحصیل دچار خشم و ناکامی میشوند. در موارد شدید این افراد ممکن است در نتیجه احساس فزآینده انزوا، بیگانگی و درماندگی دچار افسردگی مزمن شوند.
میگنا: ناتوانی یادگیری یکی از مقوله های مستقل آموزش و پرورش ویژه بوده و تحقیقات بی شماری درباره آن انجام شده. بنابراين لازم است تا دانش آموزان با ناتوانی یادگیری، معلمان، مدیران مدارس، والدین، روانشناسان، پزشکان و… اصطلاح ناتوانی یادگیری را به شیوهای رسمی تر بشناسند. آنها باید درباره ویژگیهای افراد با ناتوانیهای یادگیری، علل ناتوانیهای یادگیری، چگونگی ارزیابی آن، روشهای آموزشی برای درمان ناتوانیهای یادگیری و پیامدهای درازمدت درمورد افراد با ناتوانیهای یادگیری، اطلاعات داشته باشند.
ممکن است سوالاتی برای والدین درمورد فرزندشان با ناتوانی یادگیری وجود داشته باشد، برای مثال:
علت این ناتوانی چیست؟ چگونه می توان از بروز آن جلوگیری کرد؟ داشتن ناتوانی یادگیری چگونه است؟ چه کاری می توان برای آن انجام داد؟ چگونه این ناتوانی رابطه من با فرزندم را تحت تاثیر قرار می دهد؟ آیا او همه چیز را یاد می گیرد؟ آیا این بدین معنی است که فرزندم نمی تواند دبیرستان را تمام کند؟ آیا قادر خواهد بود تا از خودش مراقبت کند؟ چه شغلی را می تواند به دست آورد و نگه دارد؟
ناتوانی یادگیری یکی از انواع ویژگیهای متفاوت افراد جامعه است. تفاوتهای دیگر عبارتند از تیزهوشی، فلج مغزی، مهارت در ورزش، مشکلات رفتاری یا هیجانی،توانایی موسیقیایی، عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، استعداد هنری، نابینایی و… . اگر ما تفاوتها را فقط در رفتار فرد و نه در ظاهر فیزیکی مشاهده کنیم، در این صورت ممکن است كه درمورد اینکه آیا ناتوانی واقعی است یا خیالی، شک کنیم که شاید بی اطلاعی و تعصب ما موضوع را مبهم کند.
به نظر میرسد برای بسیاری از مردم ناتوانیهای یادگیری نسبت به دیگر ناتوانیها ( مانند فلج مغزی) کمتر مشخص و ملموس است و در نتیجه بعضی از مردم ممکن است از اینکه ناتوانیهای یادگیری واقعا وجود دارد، تعجب کنند. تقریبا در 75 درصد کودکان و نوجوانان دچار اختلالات یادگیری دیده میشود.
دانش آموزانی که در سایر زمینه های تحصیلی مشکلات یادگیری دارند، به احتمال زیاد دچار مشکلاتی درزمینه خواندن نیز هستند.شکست های متعدد تردید و دودلی را در برخی از کودکان تقویت میکند، انرژی برخی کودکان چنان صرف عزت نفس پایینشان میشود که قادر نیستند خود را وقف کار تحصیل کنند. اکثر کودکان مبتلا به اختلال خواندن، خواندن و نوشتن را دوست ندارند. برای دستیابی به مهارت ریاضی، مهارت های مختلف زیادی مورد نیاز است که عبارتند از: مهارتهای زبانی، مهارتهای مفهومی و مهارتهای محاسبه. تشخیص قطعی فقط پس از انجام یک آزمون استاندارد شده انفرادی در حساب و کسب نمره ای بسیار پایین تر از سطح مورد انتظار برحسب میزان تحصیلات و وضعیت هوشی فردامکانپذیر است.
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال بیان نوشتاری به دلیل بی کفایتی و شکست در کار تحصیل دچار خشم و ناکامی میشوند. در موارد شدید این افراد ممکن است در نتیجه احساس فزآینده انزوا، بیگانگی و درماندگی دچار افسردگی مزمن شوند. ابتلا به اختلال بیان نوشتاری که مداخله کمکی دریافت نمیکنند در انطباق اجتماعی که مستلزم مهارتهای نگارشی است دچار مشکل شده و به طور مداوم احساس بیکفایتی، حقارت، انزوا و بیگانگی میکنند. برخی از این افراد از ترس اینکه مبادا بی کفایتی آنها در نگارش آشکار شود حتی از نوشتن یک کارت تبریک ساده یا پاسخ به نامه خودداری میکنند.
با تشخیص تاثیر بالقوه مثبت والدین کودکان با ناتوانی یادگیری در درمان، متخصصان تا حد امکان والدین را در فرآیند درمان شرکت میدهند. امروزه بسیاری از متخصصان از الگوی درمانی خانوادهمحور حمایت می کنند. الگوی درمانی خانواده محور مبتنی بر این دیدگاه هستند که با خانواده ها با عزت و احترام، به صورت اختصاصی، انعطافپذیر و با روش های موثر رفتار شود. اطلاعات به گونه ای ارائه شوند که خانواده ها بتوانند تصمیم گیری کنند و با توجه به جوانب مختلف برنامه، روشها و مداخله هایی را انتخاب کنند.در این الگوها، همکاری و مشارکت والدین متخصصان به عنوان زمینه ای برای ایجاد رابطه برنامه خانواده است و آماده سازی و تجهیز منابع و حمایتهای مورد نیاز خانواده ها برای مراقبت و تربیت کودکان با روشهایی که مطلوبترین پیامدها را برای کودک، والدین و خانواده داشته باشد، مورد تاکید است. الگوی نظامهای خانواده و الگوی نظام های اجتماعی از دیگر الگوهایی درمانی هستند که برای خانوادهها مورد استفاده قرار میگیرند. migna.ir
***کیمیا پیغان