خانه / مطالب آموزشی / افسردگی چیست؟

افسردگی چیست؟

 

افسردگی چیست؟

اکثر ما در  طول زندگی تغییراتی در خلق و خوی خود احساس کرده ایم و گاهی نیاز به کمک داشته‌ایم، اما در مواردی این روحیه خیلی افت می‌کند و نیازمند کمک جدی هستیم. افسردگی علائم متفاوتی دارد؛ مثل بی انرژی بودن، بی علاقگی نسبت به فعالیتها  و زندگی، غمگینی، فقدان اشتها و کاهش وزن، مشکل در تمرکز، خودانتقادگری، احساس ناامیدی، شکایت های جسمانی، دوری گزینی از دیگران، تحریک پذیری، مشکل در تصمیم گیری و افکار خودکشی، بسیاری از افراده افسرده، احساس اضطراب را نیز تجربه می‌کنند. آنها غالبا نگران هستند؛ سرگیجه، حالت تهوع و گاهی گر گرفتگی، احساس سرما، تاری دید، تپش قلب و تعریق را تجربه می‌کنند.

شدت افسردگی از لحاظ بالینی از خفیف تا شدید متغییر است. برای مثال، برخی افراد از تعداد اندکی از علائم گاه و بی گاه افسردگی شکایت دارند، در حالی که افراد دیگر از افسردگی شدید رنج می‌برند و ممکن است علائم متعددی به صورت متناوب، طولانی مدت و کاملا آزاردهنده داشته باشند. افسردگی بالینی مشابه سوگ، غم از دست دادن عزیزان، جدایی یا طلاق نیست. احساس غمگینی، تهی بودن، کم انرژی بودن و بی علاقگی در هنگام سوگواری طییعی محسوب می‌شوند؛ خشم و اضطراب نیز ممکن است در فرآیند طبیعی سوگ دیده شود. افسردگی بالینی با سوگواری طبیعی متفاوت است، به طوری که ممکن است افسردگی بالینی بدون وجود یک فقدان واضح رخ دهد. به علاوه افسردگی می‌تواند طولانی تر از سوگواری و همراه با احساس خود انتقادگری، ناامیدی و یأس باشد.

بسیار غیرمعمول است که فردی بگوید که هیچ گاه احساس افسردگی را تجربه نکرده است. نوسانات خلقی طبیعی هستند و به ما کمک می‌کنند متوجه شویم که چیزی در زندگی ما فراموش شده است تا شاید تغییری در وضع خودمان بدهیم، افسردگی بالینی بدتر از نوسانات ساده خلقی است. از آنجایی که درجات متفاوتی از افسردگی وجود دارد، بیماران به شدت افسرده ممکن است نیاز به چندین درمان متفاوت و همزمان داشته باشند.

 

چه کسی افسرده می‌شود؟

افسردگی چیزی نیست که فقط برای افراد غیرعادی یا دیوانه اتفاق بیفتد، بلکه در همه جا و برای همه کس محتمل است. همراه با اضطراب  (که افسردگی شایع‌تر است)، افسردگی سرماخوردگی شایع مشکلات هیجانی است. هر ساله، تعداد زیادی از افراد به افسردگی اسای تبدیل می‌شوند. 25% زنان و 12%مردان، دوره هایی از افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند. احتمال بازگشت و عود یک دوره از بیماری، بعد از اولین دوره نیز بسیار بالاست. خوشبختانه، درمان‌هایی اثربخش زیادی برای کاهش احتمال عود بیماری وجود دارد.

دلایل تفاوت میزان شیوع افسردگی در دو جنس کاملا مشخص نیست. دلیل احتمالی آن ممکن است، این باشد که زنان بیشتر  تمایل به ابراز احساس غمگینی و خودانتقادگری دارند. در صورتی که مردان ممکن است ماسک یزنند و افسردگی خود را در پس مسائل دیگر نظیر سوء مصرف الکل و مواد پنهان کنند. به علاوه زنان از کودکی آموختند که وابسته و درمانده باشند. همچنان زنان احتمالا منابع پاداش دهنده کمتری نسبت به مردان دارند و ممکن است موفقیت‌های شان کمتر دیده شود.

 

دلایل افسردگی چیست؟

هیچ دلیل واضح و روشنی برای ابتلا به افسردگی وجود ندارد. ما افسردگی را در « چند وجهی » در نظر می‌گیریم. بدین معنا که عوامل متعددی می‌توانند در بروز آن دخیل باشند. این عوامل می‌توانند بیوشیمیایی، بین فردی، رفتاری یا شناختی باشند. افسردگی می‌توانند در بعضی افراد تحت تاثیر یک دسته از این عوامل ایجاد شود، ولی یه طور معمول علت آن مجموعه‌ای از تمام این عوامل است. عوامل بیوشیمیایی، شامل استعداد ژنتیکی خانوادگی و وضعیت بیوشیمیایی مغز شما در حال حاضر می‌باشد. تعارضات و فقدان ها در روابط بین فردی نبز عواملی هستند که می‌توانند باعث بروز افسردگی شوند. عوامل رفتاری مانند افزایش استرس و کاهش تجارب مثبت و لذت بخش عامل دیگری برای بروز افسردگی به حساب می‌آیند. عوامل شناختی موثر در افسردگی نیز شامل روش‌های ناسازگارانه و تحریف شده تفکر هستند. اجازه دهید نگاه دقیق‌تری به عوامل شناختی و رفتاری داشته باشیم.

 

رفتار چگونه بر اافسردگی تأثیر می‌گذارد؟

در زیر فهرست عوامل رفتاری دخیل در افسردگی را مرور می‌کنیم:

1.فقدان پاداش. آیا اخیرا در زندگی خود، یک فقدان مشخص را تجربه کرده‌اید؟ برای مثال، از دست دادن شغل، یک رایطه دوستانه یا صمیمانه؟ شواهد پژوهشی بسیاری نشان می‌دهند افرادی که در زندگی خود استرس زیادی را تجربه می‌کنند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار می‌گیرند، به خصوص زمانی که مهارت های کافی و مناسب برای مقابله با این مسائل را نداشته باشند.

2.کاهش رفتارهای پاداش‌دهند. آیا در مقایسه با گذشته، فعالیت های پاداش دهنده کمتری انجام می‌دهید؟ افسردگی با کاهش فعالیت و انزوا مشخص می‌شود. برای مثال، افراد افسرده وقت زیادی را برای رفتارهای منفعلانه و غیر پاداش دهنده  از قبیل تماشای تلویزیون، دراز کشیدن دربستر، فکر کردن به مشکلات و شکایت بردن به نزد دوستان صرف می‌کنند. آنها زمان کمتری را صرف فعالیت های چالش برانگیز و پاداش دهنده نظیر تعملات اجتماعیف ورزشف فعالیت های خلاقانه، یادگیری وکارهای مفید می‌کنند.

3.فقدان خود پاداش‌دهی.  بسیاری از افراد افسرده نمی‌توانند به رفتارهای مثبت خود پاداش دهند. مثلا به ندرت خودشان را تحسین کرده و یا پولی برای خود خرج می‌کنند. در اکثر موارد آنها فکر می کنند آنقدر با ارزش نیستند که خود را تحسین می کنند. برخی دیگر هم معتقدند، اگر خود را تحسین کنند، تنبل شده و به کم راضی می‌شوند.

4.عدم به کار گیری مهارت‌ها. آیا مهارت های اجتماعی یا مهارت های حل مسئله دارید که به کار نمی‌برید؟ آگاه باشید که افراد افسرده در ابراز جرات‌مندانه خود، نگه داشتن دوستی ها یا حل مسائل به وجود آمده در ارتباط با همسر، دوستان یا همکاران خود مشکل دارند. از آنجایی که آنها این مهارت ها را ندارند یا در صورت وجود از آنها استفاده نمی‌کنند. تعارضات بین فردی بیشتری دارند و فرصت‌های کمتری جهت ایجاد شرایط پاداش دهنده برای خود فراهم می‌کنند.

5.خواسته‌های جدید. آیا خواسته‌های جدید هستند که برآورده کردن آنه به شما تنش وارد کند؟ نقل مکان به یک محل جدید، شروع یک کار جدید، والد شدن یا خاتمه دادن به یک رابطه و سعی در پیدا کردن دوستان جدید، مثال های از مواردی هستند که می‌توانند برای بسیاری از افراد استرس‌زا باشند.

6.قرار گرفتن در موقعیتی که احساس درماندگی کنید. افسردگی می‌تواند ناشی از مواجهه طولانی مدت شما با موقعیت های باشد که نمی‌توانید تشویق ها و تنبیه ها را کنترل منید. شما احساس غمگینی یا خستگی، بی رغبتی و ناامیدی می‌کنید، زیرا معتقد هستید که نمی‎توانید اوضاع بهتر کنید. رابطه به انتها رسیده یا مشاغل غیر پاداش دهنده می‌توانند چنین احساس‌هایی را به دنبال داشته باشند.

7.قرار گرفتن در شرایطی که به طور مستمر تنبیه کننده است. ان نوع خاصی از درماندگی است، در این شرایط شما نه تنها نمی‌توانید پاداشی دریافت کنید، بلکه توسط دیگران مورد انتقاد قرار می‌گیرید و طرد می‌شوید. مثلاف بیشتر افراد افسرده وقت زیادی را با کسانی می‌گذارنند که آنها را سرزنش می‌کنند یا به شیوه های مختلفی به آنها آسیب می‌رسانند.

6.اجتناب و انفعال. شما ممکن است از تجربیات یا احساسات ناخوشایند یا مشکل‌ساز اجتناب کنید. این کار منجر به پاداش‌های کمتر و احساس درماندگی بیشتر  می‌شود.

اگرچه هریک ار عوامل استرس و فقدان که در بالاشرح داده شد، می‌توانند شما را در معرض افسردگی قرار دهند، امالزوما به افسردگی نمی‌انجامند. مثلا، فرد ممکن است دچار فقدان شود، اما می‌تواند با افزایش رفتارهای پاداش‌دهنده، یادگیری مهارت‌های جدید، تغییر کانون توجه، ایجاد اهداف جدید و ابزار رفتارهای جرات مندانه، با آن مقابله کند. روش‌های خاص تفکر نیز می‌توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. اگر شما می‌پندارید که کاملا در تغییر شرایط ناتوان هستید و در هیچ کاری نمی‌توانید عالی عمل کنید، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستید. به تفسیر و برداشت شما از استرس ها و فقدان‌ها «شناخت» می‌گوییم. شناخت‌ها یا افکاری که شما در مورد خود یا محیط خود دارید، دیدگاه شما را نسبت به رویدادها مشخص می‌کنند. درمان شناختی به طور خاص بر شناسایی، ارزیابی،چالش و تغییر این نگرش‌های به شدت منفی نسبت به زندگی، تمرکز دارد.

تفکر چگونه بر افسردگی تاثیر می‌گذارد؟

روش‌های خاص تفکر (شناخت‌های خاص شما) می‌توانند باعث بروز افسردگی شوند؛ برخی از این موارد در زیر شرح داده شده‌اند:

1-افکار خودآیند ناکارآمد: اینها افکاری هستند که به صورت خودآیند به وجود می‌آیند و واقعی به نظر می‌رسند؛ هرچند منعکس کننده ادارک‌های تحریف شده هستند و با احساسات منفی نظیر غمگینی، اضطراب، خشم و ناامیدی همراه می‌باشند. برخی از انواع این افکار عبارتند از:

ذهن‌خوانی: «او فکر می‌کند من یک بازنده‌ام».

برچسب‌زنی: «من یک شکست خورده‌ام»، « او آدم احمقی است».

پیشگویی: «من طرد خواهم شد»، «حتما در اینکار شکست می‌خورم».

فاجعه‌سازی: «اگر طرد شوم، خیلی بد می‌شود»، «اگر در این امتحان قبول نشوم، همه چیز را از دست می‌دهم».

تفکر دو مقوله‌ای (یا تفکر همه یا هیچ): « در هیچ کای موفق نیستم»، « از هیچ چیز لذن نمی‌برم».

نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت: « این کار ارزشی ندارد، زیرا هرکسی می‌تواند آن را انجام دهد».

2-مفروضه‌های ناکارآمد: اینها عقایدی هستند درباره آتچه که شما فکر می‌کنید و آنچه باید انجام دهید. مفروضه‌های ناکارآمد قواعدی هستند که افراد افسرده فکر می‌کنند باید مطابق با آنها زندگی کنند. در زیر چند مثال از این مفروضه‌های ناسازگار ارائه شده است:

«من باید مورد تایید همه باشم».

«اگر کسی مرا دوست نداشته باشد، نشانه این است که من دوست داشتنی نیستم».

«حتی اگر این کار را انجام دهم، باز هم احساس خوشحالی نمی‌کنم».

«اگر در کاری شکست بخورم، یک بازنده خواهم بود».

« باید به خاطر شکستی که خوردم، خود را سرزنش کنم».

« مدت زیادی است که این مشکل را دارم ، بنابراین نمی‌توانم خود را تغییر دهم».

«من نباید افسرده باشم».

3-خودپنداره منفی:  معمولا فراده افسرده بر نواقص خود تمرکز کرده، آنها را بزرگ جلوه می‌دهند و نقاط مثبت خود را دست کم می‌گیرند. آنها احتمالا خود را دوست نداشتنی، زشت، احمق، ضعیف و حتی شیطان صفت می‌پندارند.

4-اشتغال ذهنی با نشخوار فکری: بیشتر مردم در افکار و احساسات منفی خود غرق می‌شوند و دائما به تجزیه و تحلیل آنها می‌پردازند که این خود منجر به انفعال و اجتناب بیشتر می‌شود.

 

درمان شناختی رفتاری افسردگی چیست؟

درمان شناختی رفتاری افسردگی یک مداخله موثر، عملی و سازمان یافته برای بیمارانی است که از افسردگی رنج می‌برند. این نوع درمان، با شناسایی آن دسته از الگوهای رفتاری و فکری که باعث بروز و تداوم افسردگی می‌شوند، بیمار را درمان می‌کند. این درمان بر زمان حال و افکار و رفتارهایی کنونی فرد تمرکز می‌کند. شما و درمانگرتان با هم به این موضوع خواهید پرداخت که چگونه افزایش یا کاهش فعالیت ها با احساسات خوب یا بد در ارتباط هستند. فعالیت هایی وجود دارد که شما می‌توانید برای داشتن احساس بهتر، شروع به انجام دادن آنها کنید. همچنین شما و درمانگرتان روشهای منفیو غیر وافع بینانه تفکر را که باعث بروز افسردگی می‌شوند، بررسی خواهید کرد.

این درمان ابزاری در تختیار شما قرار می‌دهد که واقع بیانانه‌تر فکر کرده و احساس بهتری داشته باشید. در درمان شناختی، شما و درمانگرتاندر ابتدا سعی در شناسایی علائم و شدت افسردگی دارید. ممکن است از شما خواسته شود کاربرگ‌ها یا پرسشنامه‌های استانداری را که به طور عینی علائم را می‌سنجند، تکمیل نمایید. این پرسشنامه معمولا شامل پرسشنامه افسردگی یک، پرسشنام خودسنجی سریع علامت شناسی افسردگی، مقیاس سنجش عملکرد کلی یا پرسشنامه‌های دیگر است.  درملاقات اولیه از شما خواسته می‌شود اهداف مورد نظر خود از درمان، نظیر افزایش اعتماد به نفس، بهبود روابط، کاتهش کمرویی، ناامیدی یا تنهایی را تعیین کنید. شما و درمانگرتان می‌توانید میزان پیشرفت خود در درمان را با توجه به ارزیابی اولیه علائم و حرکت به سمت اهداف تعیین شده، پیگیری کنید.

 

درمان شناختی رفتاری تاچه میزان در درمان افسردگی موثر است؟

پژوهش‌های متعددی که در دانشگاه های بزرگ جهان انجام شده، نشان داده‌اند که درمان شناختی رفتاری در درمان اختلال افسردگی اساسی به اندازه داروهای ضد افسردگی موثر است. به علاوه، بیشتر  بیمارانی که با این روش درمان شده‌اند، حداقل تا دو سال بعد از درمان، بهبودی خود را حفظ کرده‌اند. در درمان شناختی رفتاری، هدف صرفا کاهش علائم نیست، بلکه سعی بر این است که به شما کمک کنیم یاد بگیرید چگونه از بازگشت علائم خو جلوگیری کنید.

 

آیا درمان دارویی موثر است؟

داروهای متعددی در درمان افسردگی موثر شناخته شده‌اند. برای اینکه دارو در بدن شما به سطح درمانی برسد، حدود 2 تا 4 هفته وقت لازم است. برخی از این داروها ممکن است عوارض جانبی نامطلوبی داشته باشند. برخی از این عواترض موقتی هستند و بعد از مدتی کاهش می‌یابند و یا در ترکیب با سایر داروها کنترل می‌شوند.

 

از شما به عنوان بیمار چه انتظاری می‌رود؟

درمان شناختی رفتاری افسردگی نیاز به مشارکت فعال شما دارد. در مراحل اولیه درمان، ممکن است درمانگرتان از شما بخواهد تا هنگام کاهش افسردگی،هفت‌ای دوبار مراجعه کنبد. ممکن است از شما خواسته شود به منظور ارزیابی افسردگی، اضطراب و مشکلات دیگر، کاربرگ‌هایی را تکمیل کنید یا مطالبی درباره افسردگی مطالعه کنید. به علاوه احتمالا درمانگر از شما  خواهد خواست تا در مراجعات بعدی و یا به طور هفتگی، کاربرگ‌هایی را در در موردافسردگی و یا سایر مشکلاتی که کانون درمان هستند، تکمیل کنید. درمانگر شما ممکن است به منظور کمک به اصلاح رفتارها، افکار و  روابط‌تان برای شما تکالیف خانگی معین کند. اگرچه بسیاری از بیماران افسرده احساس می‌کنند بهبود نخواهند یافت، اما دریافت این درمان فرصت بسیار مناسبی را برای کاهش تدریجی افسردگی در اختیار شما قرار می‌دهد.

 

(برگرفته از کتاب افسردگی و اختلالات اضطرابی )

گردآورنده:زهره جهانی کارشناس روانشناسی بالینی

مطلب پیشنهادی

ارج گذاشتن به تلاش ها و پیشرفت ها

ارج گذاشتن به موفقیت نوجوان ها کار دشواری نیست.اما باید توجه داشت که موفقیت همه …

7 دیدگاه

  1. سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون
    ادامه بدین

  2. بهترین وبسایتی که تاحالا
    دیدم.ازتون متشکرم

  3. مطلب عالی ی بود. امیدوارم که در آینده هم از این
    مطالب خوب بهره ببریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *