خانه / مطالب آموزشی / اختلال وحشت زدگی یا پانیک قسمت 2

اختلال وحشت زدگی یا پانیک قسمت 2

دلایل اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی چیست؟

گرچه سالیانه حدود 30 تا40 درصد جمعیت کل جامعه حمله وحشت زدگی را تجربه می کنند، اما بیشتر آنها این وحشت زدگی را به عنوان زنگ خطر یک فاجعه قریب الوقوع تفسیر نمی کنند، بنابراین در زمره افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذر هراسی قرار نمی گیرند. این اختلال در افرادی بروز می کند که نسبت به آن آسیب پذیر هستند.

نتایج پژوهش ها نشان می دهد که اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی ناشی از ترکیب عوامل ژنتیکیف سرشتی، زیستی و آسیب پذیری روان شناختی است. افراد اضطرابی ممکن است از لحاظ سرشتی نسبت به ابتلا به اختلال وحشت زدگی آسیب پذیری بیشتری داشته باشند. به علاوه، پژوهش ها نشان می دهد که اضطراب می تواند ناشی از عوامل ژنتیکی، عوامل زیستی و یا تجارب آموخته شده اولیه باشد. برخی تجارب اولیه با بروز اختلال وحشت زدگی پیوند می خورند که به فرد می آموزند دنیا خطرناک است و باید احساس های بدنی درونی خود را آسیب زا تلقی کنند.

افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی تمایل دارند بر روی احساس های بدنی خودشان بیش از حد تمرکز کرده و انها را فاجعه بار تعبیر کنند. برای مثال، این بیماران ممکن است بر ضربان قلب خود متمرکز شوند و سریعا به این نتیجه برسند که در شرف حمله قلبی هستند.

بسیاری از موقعیت هایی که آغازگر و راه انداز حملات وحشت زدگی و گذرهراسی هستند، برای اجداد ما در گذشته های بسیار دور، واقعا خطرناک بوده اند. برای مثالف در گذشته های بسیار دور اگر فردی در تونلی گیر می افتاد امکان داشت دچار خفگی یا غش وضعف شود،ارتفاع می توانست خطرناک باشد، امکان داشت در مکان های باز افراد بیشتر در معرض دید حیوانات درنده (مثل شیرها و گرگ ها) قرار گیرند، امکان داشت که اجداد و نیاکان ما در اماکن عمومی در معرض تهاجم بیگانگان و دشمنان قرار بگیرند. بنابراین بسیاری از ترس ها از جمله اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی بقایای این ترس های غریزی و سازگارانه اجدادمان هستند. اگرچه امروزه این موقعیت ها دیگر خطرناک نیستند.

حملات وحشت زدگی اولیه برای افراد آسیب پذیر معمولا در یک موقعیت استرس زا مانند ترک منزل، تعارض های زناشویی و ارتباطی،عمل جراحی، مسئولیت های جدید ویا بیماری های جسمانی رخ می دهد. اکثر افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی، از افسردگی نیز رنج می برند که تا حدی به خاطر محدودیت های ایجاد شده توسط خودشان و تا حدی نیز ناشی از این است که احساس می کنند کنترلی بر خودشان ندارند و نمی دانند چطور مشکلاتشان را مدیریت کنند.

تصورات غلط درباره اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی چیست؟

بیشتر افراد علائم وحشت زدگی خود را به اشتباه، به عنوان علامتی از ابتلا به بیماری جسمانی و روان شناختی خطرناک یا فقدان کنترل تفسیر می کنند. آنها گاهی معتقدند که به  بیماری اسکیزوفرنی یا بیماری قلبی مبتلا شده اند، گاهی بر این باورند که ارتباط شان با واقعیت قطع شده، هر لحظه ممکن است غش و ضعف کنند، دچار سکته قلبی یا مغزی شوند یا رویدادهای ترسناک دیگری در راه است. افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی ممکن است حمله های وحشت زدگی را نشانه ضعف یا یک نقص جدی تلقی کنند. این نوع تفسیرها آنها را در معرض افسردگی، وابستگی یا خود سرزنشگری قرار می دهند.

بعضی ها به اشتباه حمله های وحشت زدگی را علامتی از وجود مشکلات عمیق تر قلمداد می کنند. افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی اغلب باورهای نادرست وغیرواقع بینانه ای درباره اضطراب دارند. برای مثال، معتقدند«هر گونه اضطرابی بد است» و «باید سریعا از دست این اضطراب خلاص شوم». برخی دیگر معتقدند به این دلیل که سال ها است حملات وحشت زدگی و گذرهراسی را تجربه می کنند-و درمان سنتی برای آنها موثر واقع نشده است- هیچ گاه بهبود نمی یابند.

بسیار مهم است به بیماران آموزش دهیم که اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی به راحتی به درمان پاسخ می دهند. درمان شناختی رفتاری، با یا بدون مصرف دارو برای اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی بسیار اثربخش است.

این نوع درمان به افراد کمک می کند تا باورهای اشتباه، سوءتعبیرها و قضاوت ها درباره این اختلال ها را اصلاح کنند. درمانگران به این بیماران کمک می کنند تا بپذیرند که بیماری آنها با کاربرد راهبردهای روان درمانی درمان می شود. همچنین می توان به این بیماران اطمینان داد که برای دریافت یک درمان موثر نیازی به درمان طولانی مدت با تکیه بر تجربیات کودکی آنها نیست.

درمان شناختی رفتاری برای اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی تا چه حد موثر است؟

خوشبختانه پزوهش های زیادی در زمینه برسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی انجام شده است. این پژوهش ها در دانشکاه آکسفورد در انگلیس، دانشگاه پنسیلوانیا، دانشگاه ایالتی نیویورک در شهر آلبانی و سایر دانشگاه ها و مراکز درمانی انجام شده است. اثربخشی درمان در یک دوره 15-12 جلسه ای از 85% تا 90% می باشد. به علاوه، نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که بیشتر بیماران یک سال بعد از خاتمه درمان، همچنان بهبودی خود را حفظ می کنند.

درمان دارویی برای اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی

داروهای زیادی در درمان اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی موثر هستند که گستره وسیعی از داروهای ضد افسردگی(مثل،پروزاک، زولوفت، توفراینل) و زاناکس و سایر داروهای ضد اضطرابی را شامل میشوند. این داروها علائم اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی را کاهش می دهند، اما پس از قطع داروها، این علائم مجددا بر می گردند. در نتیجه، توصیه ما برای بیماران این است که حتی در صورت مصرف دارو برای این اختلال ها، باید تحت درمان شناختی رفتاری نیز قرار بگیرند.

برخی از مراحل درمان شناختی رفتاری چیست؟

درمان شناختی رفتاری وحشت زدگی و گذرهراسی چندین هدف را دنبال می کند: اول، به شما کمک می کند تا ماهیت اضطرابف وحشت زدگی و گذر هراسی را درک کنید؛ دوم، موقعیت های هراس آور یا اجتنابی شما را شناسایی می کند؛ سوم، ماهیت، شدت و فراوانی علائم و موقعیت های برانگیزاننده وحشت زدگی را ارزیابی می کند و چهارم،سایر مشکلات همراه با با وحشت زدگی را مشخص می کند-برای مثال، افسردگی، سایر اختلال های اضطرابی، سوءمصرف مواد، پرخوری، انزوا یا مشکلات ارتباطی.

در درمان شما ممکن است همه یا بعضی از روش هایی که در زیر آمده است به کار گرفته شوند: آشنایی با اختلال وحشت زدگی(فاجعه زدایی و عادی سازی حملات وحشت زدگی)؛ بازآموزی تنفس؛ آموزش آرام سازی؛القای وحشت زدگی(تا مغز متوجه شود حمله های وحشت زدگی مضر نیستند و شما در خطر نیستید)؛مواجهه تدریجی با موقعیت های برانگیزاننده وحشت زدگی؛شناسایی و اصلاح سوءتعبیرهای شما نسبت به علائم وحشت زدگی یا برانگیختگی(برای مثال،«قلبم به شدت می تپد، پس در شرف یک حمله قلبی هستم»)، مفروضه ها(برای مثال،«احساس های جسمانی خطرناک هستند») و باورهای مرکزی شما(برای مثال،«من آسیب پذیر و ضعیف هستم»)؛مقابله با استرس های زندگی؛آموزش جرات مندی(در صورت لزوم)؛آموزش شناسایی علائم وحشت زدگی و کاهش آنها در هنگام وقوع. علاوه بر این، به مشکلات دیگر(مانند افسردگی)نیز پرداخته می شود.

از شما به عنوان بیمار چ انتظاری داریم؟

بیمار در درمان شناختی درمانی منفعل نیست. لازم است شما فعالانه با درمان درگیر شوید. از شما انتظار داریم در جلسات هفتگی(یا گاهی بیش از یک جلسه در هفته)شرکت کنید، کاربرگ های ارزیابی مشکل را پر کنید و تکالیفی که درمانگرتان جهت خودیاری تعیین می کند را انجام دهید. چناچه قبا هم ذکر کردیم، بیشتر بیمارانی که در این تجربه درمانی شرکت می کنند اختلال وحشت زدگی و گذرهراسی شان بهبود می یابد- و برخی نیز به سرعت بهبود می یابند. حتی در صورتی که به سرع بهبود یابید، باید برنامه درمانی را کامل کنید. خاتمه درمان پیش از موعد مقرر احتمال عود علائم را افزایش می دهد.

این دوره درمانی برای 12 جلسه طراحی شده است. چند جلسه اول برای ارزیابی و آشنایی با اختلال ودرمان آن اختصاص می یابد و سایر جلسات به اجرای تکنیک ها و راهبردهای درمانی اختصاص پیدا می کند. بعد از اتمام جلسات درمانی تعیین شده(12 جلسه)، جلسات تقویتی ممکن است به صورت دو هفته یکبار، ماهیانه و یا بیشتر برای حفظ دستاوردهای درمانی و پیشگیری از عود برنامه ریزی شوند.

برنامه درمانی ما ترکیبی از تکنیک های پیشنهادی دانشگاه های آکسفورد،پنسیلوانیا و نیویورک است. از نظر ما این درمان برنامه ای است که در آن به شما یاد می دهیم چطور به خودتان کمک کنید. به همین دلیل است که انجام تکالیف خانگی در این نوع درمان حائز اهمیت است.

اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

اختلال اضطراب اجتماعی ترس از یک یا چند موقعیت اجتماعی است. موقعیت های ترس آور اغلب شامل صحبت کردن در حضور جمع، رفتن به مهمانی، ملاقات با افراد غریبه،قرار ملاقات گذاشتن،غذا خوردن در حضور جمع،استراحت در اماکن عمومی، صحبت با مراجع قدرت و مخالفت کردن با دیگران است.

افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می ترسند کاری انجام دهند که دیگران درباره آنها فکر بدی کنند. آنها اغلب می ترسند که دیگران نشانه ای از اضطراب، از قبیل سرخ شدن، لرزش، یا عرق کردن را در آنها مشاهده کنند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب تلاش می کننداز موقعیت های اضطراب زا دوری کنند. هنگامی که نمی توانند از موقعیت اجتناب کنند، احساس اضطراب یا شرم زیادی می کنند. برخی اوقات ممکن است دچار حملات وحشت زدگی شوند.

اختلال اضطراب اجتماعی نوعی خجالتی بودن شدید است که می تواند در زندگی افراد مشکل ایجاد کند. برخی اوقات این مشکلات خفیف است، از قبیل قادر نبودن برای صحبت کردن در کلاس. برخی اوقات هم مشکلات می توانند بسیار جدی باشند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شدید اغلب دوستان کمی دارند، احساس تنهایی شدیدی می کنند و در رسیدن به اهداف خود در مدرسه یا محیط کار به مشکل بر می خورند.

چه کسانی به اختلال اضطراب اجتماعی مبتلا می شوند؟

اختلال اضطراب اجتماعی بسیار شایع است. بیش از یک هشتم افراد به درجات مختلف در زندگی خود از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می برند. تعداد بیشتری از افراد نشانه هایی از خجالتی بودن را دارند، ولی آنقدر شدید نیستند که اختلال اضطراب اجتماعی به حساب بیاید. اختلال اضطراب اجتماعی اغلب در ابتدای نوجوانی شروع می شود، ولی در مواردی هم در سنین پایین تر گزارش شده است. چنانچه افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی درمان نشوند، امکان دارد مشکل شان تا سال ها بعد ادامه پیدا کند.

علت اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

عوامل مختلفی میتوانند در بروز و تداوم اختلال اضطراب اجتماعی موثر باشند:

  • ژنتیک. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب بستگانی دارند که مضطرب یا خجالتی هستند.
  • تجارب اولیه زندگی. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به خاطر می آورند که در گذشته دچار احساس خجالت یا سرافکندگی شده اند. آنها می ترسند این اتفاق دوباره تکرار شود. تجربیات منفی با والدین، سایر اعضای خانواده و یا همسالان ممکن است در اضطراب اجتماعی نقش داشته باشند.
  • تفکر منفی. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب درباره اتفاق هایی که در موقعیت های اجتماعی خواهند افتاد، افکار منفی دارند. این افکار معمولا از این قبیل هستند:«ذهنم خالی شده و چیزی برای گفتن ندارم»، «مثل یک احمق رفتار می کنم» و «دیگران متوجه اضطراب من می شوند».
  • همچنین این افراد استانداردهای سخت گیرانه ای،از قبیل «هیچ وقت نباید مضطرب باشم»، «باید زیبا و باهوش باشی تا دیگران تو را دوست داشته باشند» یا «باید تایید همه را کسب کنم» دارند. آنها معمولا باورهای منفی درباره خودشان دارند، از قبیل «من خسته کننده هستم»، «من عجیب غریبم» یا «من متفاوت از دیگران هستم».
  • اجتناب. افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب از موقعیت هایی که آنها را می ترساند، اجتناب می کنند. این کار به آنها کمک می کند در کوتاه مدت کمتر احساس اضطراب کنند.اجتناب در بلند مدت، مانع از ان می شود که این افراد نیاموزند که ترس های اجتماعی انها اغراق آمیز است و همین موضوع باعث می شود اضطراب در آنها باقی بماند.
  • رفتارهای ایمنی بخش. گاهی اوقات افراد در موقعیت های اجتماعی مشارکت می کنند، ولی چیزهای خاصی را رعایت می کنند تا از خجالت زدگی احتمالی جلوگیری کنند، مثلا سوال نپرسیدن یا لبخند زدن مکرر. این«رفتارهای ایمنی بخش»همانند رفتارهای اجتنابی مانع از آن می شوند که این افراد بیاموزند بدون تلاش های اضافی می توان در موقعیت های اجتماعی عملکرد خوبی داشت.
  • فقدان مهارت های اجتماعی. برخی افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی هیچ گاه فرصت یادگیری مهارت های اجتماعی را نداشته اند. شاید همین موضوع سبب شود که در موقعیت های اجتماعی مشکل داشته باشند. بقیه افراد مبتلا به این اختلال، مهارت های اجتماعی خوبی دارند، ولی هنگام استفاده از آنها دچار اضطراب می شوند و نمی توانند از مهارت هایشان استفاده کنند.

 درمان شناختی رفتاری چگونه بر روی اختلال اضطراب اجتماعی تاثیر می گذارد؟

درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند باورهایی را که باعث ایجاد ترس می شوند تغییر دهید. درمانگر به شما آموزش می دهد چگونه افکار منفی خود را شناسایی کنید و چگونه درباره موقعیت های اجتماعی و خودتان واقع بینانه تر فکر کنید. همچنین به شما کمک می کند به تدریج با موقعیت های که پیش از این  از آنها می ترسیدید، روبرو شوید. این کار به شما اجازه می دهد تا دریابید که ترس ها اغلب به واقعیت نمی پیوندند ونتایج رویدادهای منفی آنقدر هم بد نیستند. در طول زمان،احتمالا اضطراب کمتری را تجربه خواهید کرد و اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. علاوه بر این، درمانگر شما می تواند در صورت نیاز به شما مهارت های اجتماعی و خودآرام سازی را نیز بیاموزد.

نتایج تعدادی از پژوهش ها نشان داده اند بیشتر افرادی مه برای اختلال اضطراب اجتماعی خود تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفته اند، پس از درمان اضطراب کمتری داشته اند و اغلب افراد، احساس بهتر شدن را حتی پس از پایان درمان حفظ کرده اند.

درمان چقدر به طول  می انجامد؟

برای افرادی که اختلال اضطراب اجتماعی خفیف یا متوسطی داشته باشند،معمولا 16 الی20 جلسه درمانی کافی است. درمان افرادی که فقط در یک موقعیت اجتماعی خاص، از قبیل صحبت کردن در جمع، رنج می برند شاید حتی کمتر از این هم طول بکشد. افرادی که علائم جدی تری داشته باشند، ممکن است به جلسات بیشتری احتیاج داشته باشند.

آیا درمان دارویی می تواند موثر باشد؟

انواع مختلفی از داروها برای اختلال اضطراب اجتماعی مفید تشخیص داده شده اند. پزشک یا روان پزشک شما می تواند توصیه کند که درمان دارویی گزینه خوبی برای شما هست یا نه. در صورت لزوم، دارو می تواند آرامش اولیه را سریع تر ایجاد کند. با این حال، مشخص شده است که درمان شناختی رفتاری در طولانی مدت به اندازه دارو موثر است و می تواند نتایج بلندمدت بهتری را نیز به همراه داشته باشد.

از شما به عنوان بیمار چه انتظاری می رود؟

بسیاری از بیماران در ابتدای درمان احساس اضطراب می کنند. آنها معمولا نگران خجالت زدگی یا مورد قضاوت قرار گرفتن هستند. این بیماران در ابتدا درگیر این سوال هستند که آیا واقعا حالشان خوب می شود یا خیر. تنها کاری که باید انجام بدهید این است که یک فرصت دیگر برای بهبودی به خود بدهید. درمانگر به شما چیزهایی می آموزد که بتوانید به خودتان کمک کنید و از شما می خواهد آنها را در بین جلسات تمرین کنید. تمرینات اولیه بسیار ساده است، ولی هنگامی که احساس راحتی بیشتری کردد، چالش برانگیزتر خواهد شد. هر چه بیشتر تمرین کنید، احتمال بیشتری خواهد داشت که اختلال اضطراب اجتماعی شما بهبود یابد.

گردآورنده:زهره جهانی کارشناس روانشناسی بالینی

مطلب پیشنهادی

ارج گذاشتن به تلاش ها و پیشرفت ها

ارج گذاشتن به موفقیت نوجوان ها کار دشواری نیست.اما باید توجه داشت که موفقیت همه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *